English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dumping U صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
below par U کمتر از بهای اسمی
reduced price U بهای کاسته بهای تخفیف دار
to mark good U بهای کالا را در روی ان نوشتن
revalorization U اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-downs U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
protectionism U دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
bagger my neihbour trade palicy U سیاست فقیر ساختن کشورهمسایه به منظور ابادساختن کشور خود با استثماران
at a low price U بهای کم
for U به بهای
nominal value U بهای اسمی
face value U بهای اسمی
cash price U بهای نقدی
reserve price U بهای قطعی
cost of construction U بهای ساختمان
conversion price U بهای تبدیل
money worth U بهای پول
probability cost U بهای احتمالی
nominal price U بهای اسمی
resonable price U بهای عادله
break up price U بهای انحلال
break up price U بهای تصفیه
fee U بهای واحد
trade price U بهای تجارتی
reduced price U بهای نازل
at a great penny worth U به بهای زیاد
book value U بهای دفتری
fancy price U بهای گزاف
unit price U بهای واحد
fancy price U بهای تفننی
all in price U بهای کامل
declared value U بهای اعلام شده
retail price U بهای خرده فروشی
par U بهای رسمی سهم
resale price U بهای خرده فروشی
contratual rent U اجاره بهای مقطوع
eric U خون بهای ایرلندی
above par U بالاتر از بهای اسمی
cost and freight U قیمت و بهای حمل و نقل
to mark down an article U بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
reserve price U قیمت نهایی بهای قطعی
the price was not reasonable U بهای ان معقول بنظر نمیرسید
spot price U بهای جنس در معامله نقدی
height money U اضافه بهای کار در ارتفاع
upset price U کمترین بهای مقطوع درهراج
share list U صورت بهای سهام شرکتها
to take something off and pric U اندکی از بهای چیزی کاستن
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
cost plus U اضافه بر بهای تمام شده
dispraise U از بهای چیزی کاستن کم گرفتن
the price was not reasonable U بهای گزافی بران گذاشته بودند
write down U تنزل دادن بهای اسمی سهام
to compound U قسطی پرداختن [کمتراز بهای اصلی]
price as natural ice U یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
how is sugar U بهای قندچیست قند درچه حال است
at par U قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
prohibitive price U بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
unearned icremrnt U افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned increment U افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unpriced U درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
protectionist U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionists U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
consul U نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls U نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
protect home judustry U حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
feminality U طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
prohibitive tax U مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
hypoventilation U تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
hinterland U مناطق داخلی کشور
hinterlands U مناطق داخلی کشور
sales tax U مالیات بر فروش کالا
total revenue U قیمت کل فروش یک کالا
selling costs U هزینههای فروش کالا
proforma U پیشنهاد فروش کالا
home service agent U نماینده فروش داخلی
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
port of entry U مرز ورود کالا یا فرد به کشور
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
proforma U صورت حساب فروش کالا
marketplace U میدان فروش کالا بازار
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
door to door selling U فروش کالا بصورت دوره گردی
duopoly U انحصار فروش کالا بین دونفر
home service U خدمات فروش در داخل کشور
chandler U کسی که به خرید و فروش کالا مشغول است
stocked U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
internalizing U باطنی ساختن داخلی کردن
internalize U باطنی ساختن داخلی کردن
internalizes U باطنی ساختن داخلی کردن
internalized U باطنی ساختن داخلی کردن
internalises U باطنی ساختن داخلی کردن
internalised U باطنی ساختن داخلی کردن
internalising U باطنی ساختن داخلی کردن
dumping U فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
cartel U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
dumping U فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
last in , first out U اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
export licence U جواز صدور مجوز صدور
irredentism U نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
routinize U عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن
free trade U شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
hypermnesia U ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
on licence U پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
hard sell U سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization U به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force U نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
consumer industries U صنایع مصرفی
fine art U صنایع مستظرفه
metal industries U صنایع فلزی
related industries U صنایع مرتبط
government owned industries U صنایع دولتی
food industries U صنایع غذایی
woodcraft U صنایع چوبی
figures of speech U صنایع بدیعی
imagery U صنایع بدیعی
handcraft U صنایع یدی
figure of speech U صنایع ادبی
heavy industries U صنایع سنگین
heavy industry U صنایع سنگین
key industries U صنایع کلیدی
nationalized industries U صنایع ملی
steel industries U صنایع فولادی
handicrafts U صنایع دستی
primary industries U صنایع اولیه
chemical industries U صنایع شیمیایی
indigenous industries U صنایع محلی
utility U صنایع همگانی
knowledge industries U صنایع اطلاعاتی
key industries U صنایع اصلی
nationalized industries U صنایع دولتی
indigenous industries U صنایع بومی
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
plastic arts U صنایع پلاستیکی یا قالبی
dilettanti U دوستدارتفننی صنایع زیبا
dilettante U دوستدارتفننی صنایع زیبا
dilettantes U دوستدارتفننی صنایع زیبا
government owned industries U صنایع متعلق بدولت
industrially U از نظر حرف و صنایع
increasing cost industry U صنایع با هزینههای افزایشی
heavy goods U محصول صنایع سنگین
antitrust U یااتحادیههای بزرگ صنایع
aesthete U طرفدار صنایع زیبا
aesthetes U طرفدار صنایع زیبا
industries and mines U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
purple passage U نوشته اراسته به صنایع بدیعی
purple patch U نوشته اراسته به صنایع بدیعی
minerva U صنایع یدی خدای پزشکی
chamber of commerce U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com